هوش مصنوعی:
این شعر از مولانا یا شاعری عارف دیگر است که در آن شاعر از همنفسان میخواهد تا دست از او بردارند و کار دلش را به خدا واگذارند. او از جفا و ناملایمات شکایت میکند و طلب بخشش و وفا مینماید. شاعر همچنین از یاران میخواهد که برای بهبودی دلش دعا کنند.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مضامین عرفانی و پیچیدهای است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.
شمارهٔ ۵۰۲
ای همنفسان دست ز ما باز گذارید
کار دل ما را بخدا باز گذارید
دستش چه گرفتید گرم میکشد از جور
من دانم و آن دست شما باز گذارید
چون بر سر کویش نتواند که پرد مرغ
پیغام دل ما بصبا باز گذارید
ای ماهر خان گرچه جفا لازم حسن است
آخر به کرم بخش وفا باز گذارید
یکباره همه صبر و سکون را نتوان برد
یکپاره برای دل ما باز گذارید
یاران، دل اهلی سر بهبود ندارد
از زندگیش دست دعا باز گذارید
کار دل ما را بخدا باز گذارید
دستش چه گرفتید گرم میکشد از جور
من دانم و آن دست شما باز گذارید
چون بر سر کویش نتواند که پرد مرغ
پیغام دل ما بصبا باز گذارید
ای ماهر خان گرچه جفا لازم حسن است
آخر به کرم بخش وفا باز گذارید
یکباره همه صبر و سکون را نتوان برد
یکپاره برای دل ما باز گذارید
یاران، دل اهلی سر بهبود ندارد
از زندگیش دست دعا باز گذارید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.