۱۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰۵

هر کدورت که نصیب من دلخسته شود
چون بمیخانه روم پاک ز دل شسته شود

تا مرا در جگر آتش بود از شوق رخت
کی چو شمع از مژه ام اشک روان بسته شود

مگسل از من که بامید سر زلف تو دل
میبرد از رگ جان تا بتو پیوسته شود

آندم ایدیده ز خار مژه گل خواهی چید
که دوصد خار بن از خون تو گلدسته شود

کی بود ایمه بد خو که بشمشیر اجل
اهلی از بند غم هجر تو وارسته شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.