هوش مصنوعی:
این متن به نقد تقوای ظاهری و ریاکارانه میپردازد و آن را در مقابل مینوشی و رهایی معنوی قرار میدهد. شاعر از محیط خشک مدرسه و بحثهای بیثمر به سوی میخانه و دردکشان میگریزد، جایی که نیاز واقعی و کرم کارساز را مییابد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و انتقادی است که برای درک عمیقتر به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین اشاره به مینوشی ممکن است برای گروههای سنی پایینتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۵۰۸
آن تقوی ام که از همه کس احتراز بود
تقوی نبود مایه صد کبر و ناز بود
ساقی که می بخرقه این توبه کار ریخت
خوش کرد اگرنه قصه تقوی دراز بود
روشن بود چراغ تو ای پیر زانکه من
هر وقت کآمدم در میخانه باز بود
از جنگ و بحث مدرسه رفتم بمیکده
دیدم میان درد کشان صد نیاز بود
اهلی شکست کار تو میخواست مدعی
بیچاره غافل از کرم کارساز بود
تقوی نبود مایه صد کبر و ناز بود
ساقی که می بخرقه این توبه کار ریخت
خوش کرد اگرنه قصه تقوی دراز بود
روشن بود چراغ تو ای پیر زانکه من
هر وقت کآمدم در میخانه باز بود
از جنگ و بحث مدرسه رفتم بمیکده
دیدم میان درد کشان صد نیاز بود
اهلی شکست کار تو میخواست مدعی
بیچاره غافل از کرم کارساز بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.