هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از حسرت و آرزوی وصال معشوق سخن می‌گوید. شاعر با بیان تصاویری مانند موی معشوق، بوی سوخته، و چشمه مهر، احساسات عمیق خود را نشان می‌دهد. او از درد فراق می‌نالد اما همچنان به امید رسیدن به معشوق و آرامش دلش پایبند است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با شعر کلاسیک فارسی داشته باشد.

شمارهٔ ۵۳۷

کی بمن وصل چنین غایه مویی برسد
راضیم گر بمن سوخته بویی برسد

گر دمی نیز شوی رام من ای طرفه غزال
تا هماندم به رهی بیهده گویی برسد

تیغ چون آب بر آور که ازین چشمه مهر
چشم آن نیست که آبی بگلویی برسد

گر بفریاد دل ما دم عیسی نرسید
نفس پاکدلی از سر کویی برسد

گر بمیرم مکن ای همنفسم زود بخاک
نفسی باش که تا آینه رویی برسد

بی نصیب از کرم پیر مغان کیست دلا
صاف می گر نرسد درد سبویی برسد

نگسلد اهلی از آن زلف چو زناز تو دل
اگرش کار تن زار بمویی برسد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.