۱۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴۹

دلا، ز تخت سلیمان کسی چه یاد دارد
که عاقبت ببرد باد آنچه باد آرد

مگر نسیم قبولم چو غنچه بنوازد
که کار بسته من روی در گشاد آرد

چو آفتاب کسی کو بلند همت شد
ز سنگ خاره برون گوهر مراد آرد

اگر نه مستی عشق آورد فراموشی
بوصل دل ننهد هرکه هجر یاد آرد

به نیم جرعه عیشی که میکشی خوشباش
که گر زیاده کنی دردسر زیاد آرد

منال اهلی از آن مه که در شریعت عشق
گناه از طرف آن بود که داد آرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.