۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۵۷

ای تازه گل که بوی خوشت دم ز روح زد
خرم کسی که با تو شراب صبوح زد

در حیرتم که خاک درت از چه گل نساخت
اشکم که تخته بر سر طوفان نوح زد

ای میفروش در بگشا جرعه یی ببخش
کاین در کسی که زد بامید فتوح زد

ناصح برو که دست بهر کس نمیدهد
کوی قبول توبه که دست نصوح زد

اهلی که مرده بود زغم زنده شد که باز
راه کهن بتازه جوانی چو روح زد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.