هوش مصنوعی: این متن داستان مردی خوش‌خلق و خاموش را روایت می‌کند که در مصر زندگی می‌کرد. او پس از تفکر به این نتیجه می‌رسد که اگر همچنان ساکت بماند، مردم از دانش او بی‌خبر خواهند ماند. بنابراین شروع به سخن گفتن می‌کند، اما این کار باعث می‌شود که دشمنان و دوستانش به نادانی او پی ببرند. او سپس از مصر خارج می‌شود و بر طاق مسجد نوشته‌ای می‌نویسد که بیانگر پشیمانی او از آشکار کردن نادانی خود است. متن تأکید می‌کند که خاموشی و حفظ اسرار بهتر از سخن گفتن بی‌جا است و انسان باید با هوشیاری سخن بگوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق اخلاقی و فلسفی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کرده و از آن درس بگیرند.

حکایت در معنی سلامت جاهل در خاموشی

یکی خوب خلق خلق پوش بود
که در مصر یک چند خاموش بود

خردمند مردم ز نزدیک و دور
به گردش چو پروانه جویان نور

تفکر شبی با دل خویش کرد
که پوشیده زیر زبان است مرد

اگر همچنین سر به خود در برم
چه دانند مردم که دانشورم؟

سخن گفت و دشمن بدانست و دوست
که در مصر نادان تر از وی هموست

حضورش پریشان شد و کار زشت
سفر کرد و بر طاق مسجد نبشت

در آیینه گر خویشتن دیدمی
به بی دانشی پرده ندریدمی

چنین زشت ازان پرده برداشتم
که خود را نکو روی پنداشتم

کم آواز را باشد آوازه تیز
چو گفتی و رونق نماندت گریز

تو را خامشی ای خداوند هوش
وقارست و، نا اهل را پرده پوش

اگر عالمی هیبت خود مبر
وگر جاهلی پردهٔ خود مدر

ضمیر دل خویش منمای زود
که هرگه که خواهی توانی نمود

ولیکن چو پیدا شود راز مرد
به کوشش نشاید نهان باز کرد

قلم سر سلطان چه نیکو نهفت
که تا کارد بر سر نبودش نگفت

بهایم خموشند و گویا بشر
زبان بسته بهتر که گویا به شر

چو مردم سخن گفت باید بهوش
وگرنه شدن چون بهایم خموش

به نطق است و عقل آدمی‌زاده فاش
چو طوطی سخنگوی نادان مباش
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت سلطان تکش و حفظ اسرار
گوهر بعدی:حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.