هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، از عشق و فراق یار سخن می‌گوید. شاعر با بیان احساسات عمیق خود، از دوری معشوق رنج می‌برد و آرزوی سلامت او را دارد. او معشوق را به عنوان شاه خوبان و محور عالم توصیف می‌کند که با وجود دوری، حضور پررنگی در زندگی شاعر دارد. شعر پر از تصاویر شاعرانه و احساسات شدید عاشقانه است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۷۱

جان هلاک از شوق و یار از دیه ما میرود
تشنه مردم چشمه حیوان بصحرا میرود

گرد و دین در فراقش از ملاحت سوخت سوخت
یار من یا رب سلامت باد هر جا میرود

در دو عالم هر کجا صیدی بود نخجیر اوست
او بقصد دیدن غمدیده عمدا میرود

ناصحم گوید که بنشین در پی اش صحرا مگیر
چون کنم؟ گرمی نشینم جان شیدا میرود

میرود آنشوخ و فریاد اسیران در پیش
شاه خوبان است و با صد شور و غوغا میرود

بازش آرای همنشین و فتنه بنشان کان سوار
پای اگر در زین درآرد فتنه بالا میرود

در بر بازار حسن او که صد یوسف کم است
اهلی از جوش خریداران بسودا میرود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.