هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد دوری از معشوق و آرزوی وصال است. شاعر از ناپایداری دنیا و رنجهای عشق میگوید، اما با امید به رهایی و رسیدن به معشوق، سختیها را تحمل میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در شعر وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژهها و استعارهها ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۶۰۷
تا یار ز شوخی بکناری ننشیند
دل در بر ما هم بقراری ننشیند
در گوشه میخانه بمستی دلم افتاد
تا مست نیفتد بکناری ننشیند
گر خاک شود چون من آلوده جهانی
بر دامن پاک تو غباری ننشیند
ایکاش چو نایی ندهی وعده که عاشق
در خون همه دم بهر تو باری ننشیند
گر خار غمم رخنه بجان کرد غمی نیست
امید که در پای تو خاری ننشیند
با کار جهان اهلی دیوانه چکارش
سودا زده هر کز پی کاری ننشیند
دل در بر ما هم بقراری ننشیند
در گوشه میخانه بمستی دلم افتاد
تا مست نیفتد بکناری ننشیند
گر خاک شود چون من آلوده جهانی
بر دامن پاک تو غباری ننشیند
ایکاش چو نایی ندهی وعده که عاشق
در خون همه دم بهر تو باری ننشیند
گر خار غمم رخنه بجان کرد غمی نیست
امید که در پای تو خاری ننشیند
با کار جهان اهلی دیوانه چکارش
سودا زده هر کز پی کاری ننشیند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.