هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد و رنج عشق و جدایی را بیان می‌کند. شاعر از آتش عشق و سوختن در آن سخن می‌گوید و از ناله‌های جگرسوز خود می‌نالد. او به دنبال مرهمی برای داغ دلش است، اما حتی مرهم نیز دردش را بیشتر می‌کند. شاعر همچنین از ناعادلانه بودن دنیا شکایت دارد که طوطی مانند او از حسرت شکر می‌سوزد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم فلسفی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۰۶

رخت که پیر و جوان را بیک نظر سوزد
چه آتش است ندانم که خشک و تر سوزد

حدیث ناله من کآتشی جگر سوزست
ترا بگوش نگیرد مرا جگر سوزد

بوصل اگر قدری مرهم دلم کردی
بداغ هجر تو جانم صد آنقدر سوزد

دلا چو سوختی از غم دگر چه می ترسی
ز هستی تو چه باقی است تا دگر نسوزد

دوای داغ دلم صبر شد چه چاره کنم
که مرهم دلم از داغ بیشتر سوزد

ببال خود که تواند پرید؟ سوی تو شمع
که اول آتش شوق تو بال و پر سوزد

سخن درست بگویم، ستم بود اهلی
که طوطیی چو من از حسرت شکر سوزد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.