هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیباییهای معشوق و تأثیر جادویی نگاه او اشاره دارد. شاعر از مستی و شیفتگی خود میگوید و تأکید میکند که حتی فرشتگان و بزرگان نیز در برابر جذابیت معشوق سر تسلیم فرود میآورند. همچنین، او از بیتأثیری گریههای خود و نیاز نداشتن به مسیحا برای نجات از غم عشق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای بهکار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۶۲۵
مستی و گر فرشته ز لعل تو بو برد
دندان بدین رطب که تو داری فرو برد
در دور چشم مست تو ایشوخ، شیخ شهر
گردن نهاد کز پی رندان سبو برد
چشم تو جادویی است که هاروت را بسحر
از جوی تشنه آرد و بازش بجو برد
نام پری ز شوق تو گه گاه می برم
کس را چه حد که نام تو ای تندخو برد
پیشت نهاد پنجه خورشید پشت دست
با آنکه حسنش از همه آفاق گو برد
سودی نداشت گریه که بر روی زرد من
رنگی نریختی که کس از شستشو برد
چون میرم از غمش بمسیحم چه حاجت است
اهلی همین بسم که کسی نام او برد
دندان بدین رطب که تو داری فرو برد
در دور چشم مست تو ایشوخ، شیخ شهر
گردن نهاد کز پی رندان سبو برد
چشم تو جادویی است که هاروت را بسحر
از جوی تشنه آرد و بازش بجو برد
نام پری ز شوق تو گه گاه می برم
کس را چه حد که نام تو ای تندخو برد
پیشت نهاد پنجه خورشید پشت دست
با آنکه حسنش از همه آفاق گو برد
سودی نداشت گریه که بر روی زرد من
رنگی نریختی که کس از شستشو برد
چون میرم از غمش بمسیحم چه حاجت است
اهلی همین بسم که کسی نام او برد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.