هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد بی‌درمانی می‌گوید که هیچ طبیبی قادر به تسکین آن نیست. او از نیاز به شراب برای شادمانی و تلخی‌های زندگی سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که تنها مرگ می‌تواند یار او باشد. همچنین، او از بدخویی و ناراحتی‌های عاطفی خود می‌نویسد و بیان می‌کند که اشک و آه او حتی در دل سنگین نیز رخنه‌ای ایجاد نمی‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند درد بی‌درمان، مرگ و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و مفاهیم مرتبط با آن، این متن را برای گروه سنی بالاتر مناسب می‌کند.

شمارهٔ ۶۳۲

مرا دردی است کز درمان کس تسکین نخواهد شد
طبیبم تا نخواهد کشتن از بالین نخواهد شد

مرا بی باده چون ساغر کسی در خنده چون آرد
شراب تلخ اگر نبود لبم شیرین نخواهد شد

اگر بخت اینچنین یاری دهد یار آنچنان باشد
کسی غیر از اجل یار من مسکین نخواهد شد

چنین بدخو که من دیدم که گردد شاد از او روزی
که روز دیگر از خوی بدش غمگین نخواهد شد

ز اشک و آه خود اهلی گرفتم ره کنی در سنگ
باینها رخنه یی در آن دل سنگین نخواهد شد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.