هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و رنجهای راه عشق سخن میگوید. او از جفاهای مسیر عشق، انتظار وصال معشوق، و دردهای دل شکسته میگوید. همچنین، به ناامیدی و آرزوی دیدار معشوق اشاره میکند و از دیگران میخواهد که بر دلهای شکسته نیش نزنند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، ممکن است برخی از اصطلاحات و تشبیهات برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۶۳۱
در ره دوست که باشد؟ که جفایی نکشد
کیست کز رهگذر عمر بلایی نکشد
کی گشاید دل من تا ز میان چو تویی
نگشاید کمر و بند قبایی نکشد
تشنه وصل تو ای چشمه خضریم ولی
تا نصیبی نبود کار بجایی نکشد
ایکه آسوده دلی بر دل ما نیش مزن
که جفایی نکند کس که سزایی نکشد
اهلی گمشده در راه تو ای کعبه دل
چکند گر نزند گامی و پایی نکشد
کیست کز رهگذر عمر بلایی نکشد
کی گشاید دل من تا ز میان چو تویی
نگشاید کمر و بند قبایی نکشد
تشنه وصل تو ای چشمه خضریم ولی
تا نصیبی نبود کار بجایی نکشد
ایکه آسوده دلی بر دل ما نیش مزن
که جفایی نکند کس که سزایی نکشد
اهلی گمشده در راه تو ای کعبه دل
چکند گر نزند گامی و پایی نکشد
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.