هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق و درخواست توجه و وصال از اوست. شاعر از عشق و درد فراق می‌گوید و از معشوق به عنوان طبیبی حاذق یاد می‌کند که می‌تواند درد او را درمان کند. همچنین، اشاره‌ای به اهمیت شعر و نظم در زنده‌کردن محافل و اجتماعات دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۶۳۷

ای شاه حسن آنکه ترا تخت و تاج داد
ما را بگوشه نظری احتیاج داد

جام جم از حقیقت لعلت خبر نداشت
عشقم نشان بجوهر جام زجاج داد

جانم نماند هیچ تو دانی و تن دگر
تا کی توانم از ده ویران خراج داد

من خسته حریصم و جویم شراب وصل
دلبر طبیب حاذق و صبرم علاج داد

ساقی بیا که رونق ازین بزم رفته بود
اهلی دگر بگوهر نظمش رواج داد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.