هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناامیدی و اندوه خود می‌گوید، از اینکه برای عشق و وفاداری تلاش کرده اما نتیجه‌ای نگرفته است. او از دنیایی می‌گوید که شادی واقعی در آن یافت نمی‌شود و حتی پیر میفروش نیز به او توجهی نکرده است. در نهایت، او احساس می‌کند که نشاط و خرمی نصیب اهل دل نشده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۶۳۶

با من رقیب دون کسی از همدمی نشد
خود را خراب کردم و او آدمی نشد

از جان گسستم و نگسستم ز عهد تو
هرگز بنای عهد بدین محکمی نشد

شادی دهر اگر چه نیر زد بغم ولی
کسی در زمانه شاد هم از بیغمی نشد

ای پیر میفروش گدای توام که کس
محروم از در تو به بیدرهمی نشد

بوی نشاط بر دل اهلی نمیوزد
گویی نصیب اهل دلان خرمی نشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.