هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و شیفتگی به معشوق سخن میگوید. شاعر از نگاههای پراشک و نامههای ناخوانده میگوید که با دیدن سیاهیهای رفته، غمگین شده است. او از زیبایی و لطف معشوق میگوید که هر چه گفته، بر عشقش افزوده است. شاعر اشاره میکند که دیدهاش آیینهی رخسار معشوق شده و بدون دیدار او، روشنی چشمها بیفایده است. همچنین، از شب و سنبل خط بر رخ معشوق و آهی که ماه را به دود تبدیل کرده، یاد میکند. در پایان، شاعر از آزادگی و بندگی به مهر معشوق سخن میگوید و بیان میکند که کارش از در دلها گشوده شده است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.
شمارهٔ ۶۷۳
بسکه عاشق چشم تر بر نامه اش ناخوانده سود
چشم چون بگشاد تا خواند سیاهی رفته بود
این چه گفتار است یا رب این چه شیرین لب که او
هر چه گفت از لطف مهری بر سر مهرم فزود
دیده را آیینه رخسارت ای مه کرده اند
گر نه دیدار تو باشد دیده روشن چه سود
شب بچشم عاشق آمد سنبل خط بر رخت
زد چنان آهی که ماه از خرمنش برخاست دود
فارغیم از مسجد و میخانه بلک از کعبه هم
زانکه کار بسته ما از در دلها گشود
گر چه اهلی همچو سرو آزاده عالم بود
بنده او شد که از مهرش خریداری نمود
چشم چون بگشاد تا خواند سیاهی رفته بود
این چه گفتار است یا رب این چه شیرین لب که او
هر چه گفت از لطف مهری بر سر مهرم فزود
دیده را آیینه رخسارت ای مه کرده اند
گر نه دیدار تو باشد دیده روشن چه سود
شب بچشم عاشق آمد سنبل خط بر رخت
زد چنان آهی که ماه از خرمنش برخاست دود
فارغیم از مسجد و میخانه بلک از کعبه هم
زانکه کار بسته ما از در دلها گشود
گر چه اهلی همچو سرو آزاده عالم بود
بنده او شد که از مهرش خریداری نمود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.