۱۴۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۸۲

نسیم گل دگران را دماغ تازه کند
مرا چو مرغ چمن درد و داغ تازه کند

چو لاله دامن صحرا گرفته ام بی دوست
که داغ حسرت من گشت باغ تازه کند

فراغت همه کس درد دل برد اما
مراست درددلی کش فراغ تازه کند

تنم شوق همچون چراغ سوزد اشک
چه روغنی است که سوز چراغ تازه کند

دماغ اهلی مسکین بسوزد آتش غم
ببخش جرعه خود تا دماغ تازه کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.