۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۸۳

گل بیاد عارضت دل را گشادی میدهد
نیست چون روی تو اما از تو یادی میدهد

از تو چون تالم که این جورم نه امروزست و بس
بخت من دایم مرا کافر نهادی میدهد

گر چه بیداد توام از گریه می سوزد ولی
کشته لعل توام کز خنده دادی میدهد

خوش بهشتی نقد دارد در جهان هر کس که یافت
مجلس عیشی که ساغر حور زادی میدهد

اهلی از نرد فلک غافل مشو گر عاقلی
نیست بی مکری گرت نقش مرادی میدهد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.