۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۰۴

لیلی نبودش این نمک شیرین چنین زیبا نشد
خواه از عرب خواه از عجم چون او کسی پیدا نشد

تا وحشت مردم بود الفت نگیرد آن پری
دیوانه از یاران خود بی مصلحت تنها نشد

هرگز نکردی سرو من در مجلسی آهنگ رقص
کز شوق آن بالا و قد صد بیقرار از جا نشد

می جست زیر دامنم بت یافت شیخ از خرقه ام
زینسان که من رسوا شدم هرگز کسی رسوا نشد

اهلی نه صاحبدل بود کو عیب این شیدا کند
کز آرزوی آنپری دل نیست کو شیدا نشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.