۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۱۲

فکر وصلت کسش خیال مباد
کس در اندیشه محال مباد

در پریزاده مردمی نبود
آدمی زاده را زوال مباد

گر بنوشی بجای می خونم
خون من هرگزت هلال مباد

هیچ پیری چو من برسوایی
مست طفلان خورد سال مباد

در وبال است دایم اختر عقل
کوکب عشق را وبال مباد

فتنه راه مرغ خاطر کس
دانه و دام و زلف و خال مباد

در خم سنبل شکسته او
کس چو اهلی حال مباد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.