هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و غم‌های بی‌پایان می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ درمانی برای دل‌های خسته از غم و اندیشه مرگ وجود ندارد. او از عشق بی‌پاسخ و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که عاشقان واقعی، مانند پروانه، جز سوختن در راه معشوق هدفی ندارند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند اندیشه مرگ و رنج عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷۱۱

هرچند که گفتم غم دل سود ندارد
میسوزم و هیچ آتش من دود ندارد

منت ز طبیبان نکشد خسته دلی کو
اندیشه مرگ و غم بهبود ندارد

از من که گذر کرد؟ که چون لاله بدامن
داغی ز سرشک جگر آلود ندارد

از ناله بلبل چه شکیبد دل شیدا
کاشفته سر نغمه داود ندارد

دل پیش سگ انداز که از بهر تو عاشق
جان را چه وجودست که موجود ندارد

خوشباش که هر بنده که در عشق خریدند
اندیشه سلطانی محمود ندارد

اهلی که چو پروانه شد از عشق تو سرمست
جز سوختن از وصل تو مقصود ندارد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.