هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین درباره انتظار وصل و ترس از ناکامی در عشق است. شاعر از عشق و جفای معشوق می‌گوید و از سرنوشت ناسازگارش شکایت می‌کند. همچنین، به رازداری در عشق و رنج‌های آن اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم ممکن است برای سنین پایین‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۷۲۱

آمد آن عیسی نفس کز عشوه و نازم کشد
زنده ام سازد به مهر و از جفا بازم کشد

روز وصل آمد ولی ترسم که در روز چنین
طالع ناسازگار و بخت ناسازم کشد

گو: بدارم بر کش و بر بستر هجرم مکش
کشتنی گر کشته ام باری سرافرازم کشد

مادر دهرم چه می پرورد عمری در کنار؟
کانچنین در خاک و خون آنترک طنازم کشد

همچو اهلی دارم از راز غمش گنجی نهان
گر کشد عشق آخر از افشای اینرازم کشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.