هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و هجران معشوق خود می‌نالد و از ناتوانی خود در برابر جذبه‌های او سخن می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که بازگردد و دلش را نگاه دارد، زیرا تحمل فراق برایش غیرممکن است. شاعر همچنین به ناتوانی خود در تفسیر سحر و جادوی معشوق اشاره می‌کند و تنها راه چاره را دعا و نیایش می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۷۳۳

با فتنه چشم تو چه تدبیر توان کرد
خوابم نه چنان است که تعبیر توان کرد

باز آی و نگهدار دلم را که ز هجرت
مجنون نه چنانشد که بزنجیر توان کرد

ب مصحفرخسار تو ریحان خط سبز
آن سحر نپرداخت که تفسیر توان کرد

گر حکم بکشتن کنی ام چاره هلاک است
حکم تو نه آن است که تغییر توان کرد

این قصه محال است که افسانه و افسون
هرگز پری یی همچو تو تسخیر توان کرد

مارا بجز از تیر دعا هیچ بکف نیست
کی مرغ هوس صید بدین تیر توان کرد

اهلی ز فراق تو بجان باز نماند
آنروز کزین مرحله شبگیر توان کرد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.