۱۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۴۶

خوبان که فرق تاقدم از جان سرشته اند
مردم کشند اگرچه بصورت فرشته اند

در کوی گلرخان پی خواری کشان عشق
یک گل زمین نماند که خاری نکشته اند

زخم بتی است هر سر مویم که بر تن است
بی زخم خویش یکسر مویم نهشته اند

از تیغ نو خطان سر ما را گریز نیست
کاین حرف از ازل بسر ما نوشته اند

اهلی قبای عافیت کارزو بود
چون پوشی این قبا که هنوزش نرشته اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.