۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۴۸

صبوری از غمت ایشوخ بیوفا تاچند
غم تو تا کی و صبر و شکیب ما تا چند

تو بیوفا چو پشیمان نمی شوی از جور
اگر وفا نکنی با کسی جفا تا چند

بلای هجر تو ما را بکشت و چون نکشد
تحمل ستم و طاقت بلا تا چند

امید مرهم راحت چو نیست از وصلت
دل از جراحت هجر تو مبتلا تا چند

صبا به گلشن کویت چراست هر نفسی
غبار خاطر اهل دل از صبا تا چند

به دور گل همه اهلی ز عیش در جوشند
تو همچو بلبل محروم بینوا تا چند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.