۱۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۴۹

خوبان اگرچه در پی دلهای خسته اند
بندی به پای مرغ دل کس نبسته اند

یارب ز سنگ حادثه شان در پناه دار
سنگین دلان اگرچه دل ما شکسته اند

در پا چه افکنند سر زلف کاین کمند
هر تاره یی ز رشته جانی گسسته اند

پاکان بخون خویشتن آلوده اند دست
در چشمه حیات ابد دست شسته اند

اهلی گهی ز شمع دمد دود آه نیز
خوبان هم از کمند محبت نرسته اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.