هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج عاشقانه و ناامیدی از عشق می‌پردازد. شاعر از خوبان و پاکانی می‌گوید که اگرچه در پی دل‌های خسته هستند، اما خود نیز در دام عشق گرفتار شده‌اند. او از یاری خداوند برای پناه دادن به آن‌ها در برابر حوادث سنگین زندگی درخواست می‌کند و اشاره می‌کند که حتی پاکان نیز به خون خود آلوده شده‌اند. در نهایت، شاعر بیان می‌کند که خوبان نیز از کمند محبت نتوانسته‌اند بگریزند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و ناامیدی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات به‌کار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند تا به‌طور کامل درک شوند.

شمارهٔ ۷۴۹

خوبان اگرچه در پی دلهای خسته اند
بندی به پای مرغ دل کس نبسته اند

یارب ز سنگ حادثه شان در پناه دار
سنگین دلان اگرچه دل ما شکسته اند

در پا چه افکنند سر زلف کاین کمند
هر تاره یی ز رشته جانی گسسته اند

پاکان بخون خویشتن آلوده اند دست
در چشمه حیات ابد دست شسته اند

اهلی گهی ز شمع دمد دود آه نیز
خوبان هم از کمند محبت نرسته اند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.