هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از یک شب مهمانی در محله‌اش یاد می‌کند که در آن افراد مختلفی حضور داشتند. او از یک فرد زیبا و محبوبش می‌خواهد که به جمع بپیوندد، اما آن فرد از حضور در جمع مردان خودداری می‌کند و دلیل آن را نداشتن ویژگی‌های مردانه می‌داند. شاعر در ادامه از بی‌غیرتی و نامردی برخی افراد انتقاد می‌کند و تأکید می‌کند که باید از چنین افرادی دوری کرد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم انتقادی و اخلاقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند نامردی و بی‌غیرتی نیاز به درک عمیق‌تری از جامعه و روابط انسانی دارند که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

حکایت

شبی دعوتی بود در کوی من
ز هر جنس مردم در او انجمن

چو آواز مطرب برآمد ز کوی
به گردون شد از عاشقان های و هوی

پری پیکری بود محبوب من
بدو گفتم ای لعبت خوب من

چرا با رفیقان نیایی به جمع
که روشن کنی مجلس ما چو شمع؟

شنیدم سهی قامت سیم‌تن
که می‌رفت و می‌گفت با خویشتن

محاسن چو مردان نداری به دست
نه مردی بود پیش مردان نشست

سیه نامه تر زان مخنث مخواه
که پیش از خطش روی گردد سیاه

ازان بی حمیت بباید گریخت
که نامردیش آب مردان بریخت

پسر کو میان قلندر نشست
پدر گو ز خیرش فروشوی دست

دریغش مخور بر هلاک و تلف
که پیش از پدر، مرده به ناخلف
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گفتار اندر پروردن فرزندان
گوهر بعدی:گفتار اندر پرهیز کردن از صحبت احداث
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.