هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد هجران و فراق معشوق مینالد و از بیوفایی او شکایت میکند. او احساس میکند که با رفتن معشوق، زندگیاش بیمعنا شده و تنها داغ دل و زخمهای عاطفی برایش باقی مانده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق و درد هجران است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی پیچیده، درک شعر را برای سنین پایینتر چالشبرانگیز میکند.
شمارهٔ ۷۷۰
کس زنده کی از هجر تو ای عهد گسل ماند
ور ماندهم از زندگی خویش خجل ماند
نقش من ازین خانه گل سیل فناشست
در خانه دل نقش تو ای شمع چگل ماند
با قد چو شاخ گل تو سرو به دعوی
برخاست چو دید آن گل رخ پای بگل ماند
داغ دل من لاله صفت زان گل رخ بود
گل رفت مرا از نظر آن داغ بدل ماند
زخم جگرم اهلی از ایام نشد به
زخم دگرم در دل از آن عهد گسل ماند
ور ماندهم از زندگی خویش خجل ماند
نقش من ازین خانه گل سیل فناشست
در خانه دل نقش تو ای شمع چگل ماند
با قد چو شاخ گل تو سرو به دعوی
برخاست چو دید آن گل رخ پای بگل ماند
داغ دل من لاله صفت زان گل رخ بود
گل رفت مرا از نظر آن داغ بدل ماند
زخم جگرم اهلی از ایام نشد به
زخم دگرم در دل از آن عهد گسل ماند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.