۱۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۷۰

کس زنده کی از هجر تو ای عهد گسل ماند
ور ماندهم از زندگی خویش خجل ماند

نقش من ازین خانه گل سیل فناشست
در خانه دل نقش تو ای شمع چگل ماند

با قد چو شاخ گل تو سرو به دعوی
برخاست چو دید آن گل رخ پای بگل ماند

داغ دل من لاله صفت زان گل رخ بود
گل رفت مرا از نظر آن داغ بدل ماند

زخم جگرم اهلی از ایام نشد به
زخم دگرم در دل از آن عهد گسل ماند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.