هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد هجران و عشق سخن میگوید. او از سوزش دل و جان به دلیل دوری معشوق مینالد و آتش هجران را ویرانگرتر از دوزخ میداند. همچنین، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند که مانند پروانهای است که عاشقان را میسوزاند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۷۸۲
خیال آن لب می جان ناتوان سوزد
عجب میی که بلب نارسیده جان سوزد
تو آفتابی و عمریست کز نظر دوری
هنوز مهر توام مغز استخوان سوزد
اگر زمین و زمان سوزد آتش دوزخ
شرار آتش هجر تو بیش از آن سوزد
بسوخت هجر پسر جان پیر کنعان لیک
نه آنچنانکه مرا هجرت ای جوان سوزد
لب تو آتش مهری که در دلم افکند
چو شمع اگر بزبان آورم زبان سوزد
زهر کناره چو شمعت هزار عاشق هست
ولیک حسن تو پروانه از میان سوزد
از آن دهان بکنایت سخن کند اهلی
که گر صریح کند جان عاشقان سوزد
عجب میی که بلب نارسیده جان سوزد
تو آفتابی و عمریست کز نظر دوری
هنوز مهر توام مغز استخوان سوزد
اگر زمین و زمان سوزد آتش دوزخ
شرار آتش هجر تو بیش از آن سوزد
بسوخت هجر پسر جان پیر کنعان لیک
نه آنچنانکه مرا هجرت ای جوان سوزد
لب تو آتش مهری که در دلم افکند
چو شمع اگر بزبان آورم زبان سوزد
زهر کناره چو شمعت هزار عاشق هست
ولیک حسن تو پروانه از میان سوزد
از آن دهان بکنایت سخن کند اهلی
که گر صریح کند جان عاشقان سوزد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.