هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق، درد و رنج آن، و نیاز به می برای تسکین سخن میگوید. او از ساقی میخواهد که لبش را از او دور نگه دارد تا مبادا گستاخی کند. همچنین، از رحمت خداوند برای دردمندان عشق درخواست میکند و توصیه میکند که در تاریکی غم، چراغ می را فراموش نکنند. در نهایت، شاعر به حریف بزم هشدار میدهد که از غیرت جانان بترسد و رازها را پنهان نگه دارد. او همچنین به فانی بودن دنیا اشاره میکند و توصیه میکند که تا میتوانیم از می برای آبادانی خانه تن استفاده کنیم.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، اشارههای مستقیم به مینوشی و مفاهیم مرتبط با آن وجود دارد که مناسب گروههای سنی پایین نیست.
شمارهٔ ۸۱۵
ساقیا مستم لب خود از لب من دور دار
ورنه گر گستاخیی آید ز من معذور دار
دردمند عشق را راحت گر از بیداد تست
یارب این راحت ز جان دردمندان دور دار
هر کرا در ظلمت غم چشم بیرون رفتن است
گو چراغ می براه دیده پرنور دار
ای حریف بزم وصل از غیرت جانان بترس
یا طمع از جان ببر یا راز ازو مستور دار
خانه تن عاقبت اهلی ز پا خواهد فتاد
تا توانی خانه تن را بمی معمور دار
ورنه گر گستاخیی آید ز من معذور دار
دردمند عشق را راحت گر از بیداد تست
یارب این راحت ز جان دردمندان دور دار
هر کرا در ظلمت غم چشم بیرون رفتن است
گو چراغ می براه دیده پرنور دار
ای حریف بزم وصل از غیرت جانان بترس
یا طمع از جان ببر یا راز ازو مستور دار
خانه تن عاقبت اهلی ز پا خواهد فتاد
تا توانی خانه تن را بمی معمور دار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.