هوش مصنوعی:
شاعر در این متن با استفاده از تصاویر شعری مانند سوخته خرمن، خاک سر، دامن پاک، و گل تازه، از معشوق میخواهد که از کنار او نگذرد و به او توجه کند. او تأکید میکند که معشوق نور چشم اوست و از او میخواهد که با وجود تاریکیهای دل، از کنارش نگذرد. همچنین، شاعر از معشوق میخواهد که به سخنان دشمنان توجه نکند و به دوستان وفادار بماند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و غنایی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'سوخته خرمن' و 'خون کس' ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.
شمارهٔ ۸۱۶
شهسوارا، ز من سوخته خرمن مگذر
تا سرم خاک نسازی ز سر من مگذر
خون کس دامن پاک تو نگیرد هرگز
از سر کشته خود برزده دامن مگذر
در دل تیره اگر میگذری دوری نیست
نور چشم منی از دیده روشن مگذر
سر من گفت عدو لایق فتراک تو نیست
از سر دوست ببدگویی دشمن مگذر
آتشی می فکند روی تو در خرمن گل
ای گل تازه عرق کرده به گلشن مگذر
تاب دود دلت از سینه اهلی نبود
تو گل گلشن جانی سوی گلخن مگذر
تا سرم خاک نسازی ز سر من مگذر
خون کس دامن پاک تو نگیرد هرگز
از سر کشته خود برزده دامن مگذر
در دل تیره اگر میگذری دوری نیست
نور چشم منی از دیده روشن مگذر
سر من گفت عدو لایق فتراک تو نیست
از سر دوست ببدگویی دشمن مگذر
آتشی می فکند روی تو در خرمن گل
ای گل تازه عرق کرده به گلشن مگذر
تاب دود دلت از سینه اهلی نبود
تو گل گلشن جانی سوی گلخن مگذر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.