هوش مصنوعی: این متن داستان جوانی را روایت می‌کند که از نصیحت مادرش سرپیچی می‌کند و در نهایت به وضعیتی دچار می‌شود که حتی توانایی دفاع از خود در برابر کوچک‌ترین مشکلات را ندارد. متن با اشاره به گذر زمان و ضعف انسان در برابر مرگ و ناتوانی‌هایش، به خواننده هشدار می‌دهد که قدر توانایی‌های خود را بداند و از آنها به درستی استفاده کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، موضوعاتی مانند مرگ و ناتوانی‌های انسان ممکن است برای سنین پایین ترس‌آور یا گیج‌کننده باشد.

حکایت

جوانی سر از رأی مادر بتافت
دل دردمندش به آذر بتافت

چو بیچاره شد پیشش آورد مهد
که ای سست مهر فراموش عهد

نه در مهد نیروی حالت نبود
مگس راندن از خود مجالت نبود؟

تو آنی کزان یک مگس رنجه‌ای
که امروز سالار و سرپنجه‌ای

به حالی شوی باز در قعر گور
که نتوانی از خویشتن دفع مور

دگر دیده چون برفروزد چراغ
چو کرم لحد خورد پیه دماغ؟

چه پوشیده چشمی ببینی که راه
نداند همی وقت رفتن ز چاه

تو گر شکر کردی که با دیده‌ای
وگرنه تو هم چشم پوشیده‌ای
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سر آغاز
گوهر بعدی:گفتار اندر صنع باری عز اسمه در ترکیب خلقت انسان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.