۱۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۳۴

معلم، آن گل نورا بخار و خس مگذرا
چو با منش نگذاری بهیچکس مگذار

رخیکه از دم گرمم چو شمع روشن گشت
بآه سرد رقیبان بوالهوس مگذار

نسیم گلشن او عطر هر دماغ مکن
مرا چو بلبل محروم در قفس مگذار

ز نخل قامت او دست غیر کوته دار
چه جای او که مرا نیز دسترس مگذار

چو قطع آرزوی خویش میکنی اهلی
بآرزوی دلش دست همنفس مگذار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.