هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق ناکام و درد دوری از معشوق میگوید. او از ناامیدی، بیوفایی زمانه و غمهایش سخن میگوید و آرزو میکند که دل عاشقان شاد باشد، اما خودش را در غم و اندوه میبیند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و غمگین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و اندوه عمیق نیاز به بلوغ ذهنی دارند.
شمارهٔ ۸۴۹
گل من مگو که لب را بکسی گشاد هرگز
که به گلشن وصالش نوزید باد هرگز
من ازین دو چشم غلطان چه مراد نقش بندم
که ز ششدر امیدم نبود گشاد هرگز
نه که شادی وصالم ندهد زمانه و بس
که بهرچه دل نهادم دگرم نداد هرگز
مگرت بیاد آرم غم خود ز ناله ورنه
ز غرور خوبی از کس نکنی تو یاد هرگز
دل عاشقان ز خوبان همه شاد باد یارب
دل اهلی از تو بی غم نفسی مباد هرگز
که به گلشن وصالش نوزید باد هرگز
من ازین دو چشم غلطان چه مراد نقش بندم
که ز ششدر امیدم نبود گشاد هرگز
نه که شادی وصالم ندهد زمانه و بس
که بهرچه دل نهادم دگرم نداد هرگز
مگرت بیاد آرم غم خود ز ناله ورنه
ز غرور خوبی از کس نکنی تو یاد هرگز
دل عاشقان ز خوبان همه شاد باد یارب
دل اهلی از تو بی غم نفسی مباد هرگز
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.