۱۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۸۷

میرم بدان تغافل و پروا نکردنش
وان خشم و ناز و چشم ببالا نکردنش

فریاد از آن نشستن و برخاستن بناز
و آن سرکشی و بند قبا وا نکردنش

پیداست از کرشمه عاشق گداز او
میل نگاه کردن و عمدا نکردنش

ای من سگ رمیدگی نو غزال تو
کز زیرکی است پیش کسی جا نکردنش

اهلی مگو که کشت مرا تیغ مدعی
مارا بکشت درد تماشا نکردنش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.