۱۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۲۳

با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق
تا شمع حسن هست نمیرد چراغ عشق

موسی صفت ز عشق طلب کن گل مراد
کاین آتشین گلی است که روید ز باغ عشق

عقلش خیال توبه زمهر بتان بود
ک گنجد این خیال غلط در دماغ عشق

پروا نمیکنیم به عیش و فراغ کس
ما را مگر کم است نشاط و فراغ عشق

اهلی بسوز کاتش دوزخ بود حرام
بر هر دلی که سوخته باشد ز داغ عشق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.