هوش مصنوعی:
این شعر از درد فراق و جدایی سخن میگوید و بیانگر رنجهای ناشی از دوری از معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویری مانند خار فراق، خمار فراق، و سوختن ستارهٔ هجر، عمق غم و اندوه خود را نشان میدهد. همچنین، او به ناتوانی دیگران از درک این درد اشاره میکند و تأکید دارد که تنها کسانی که این رنج را تجربه کردهاند، میتوانند ارزش وصال را بدانند.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مضامین عمیق عاشقانه و عاطفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و صنایع ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۹۲۴
ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق
هنوز با می وصلیم در خمار فراق
ز ما مبر که ببوی تو ای غزاله چین
ز ملک وصل فتادیم در دیار فراق
ز روزگار بنالند خلق و این طرفه
که روزگار بنالد ز روزگار فراق
جدا ز گلشن وصلت چو لاله ام ای گل
ستاره سوخته هجر و داغدار فراق
چه قدر وصل شناسد کسی که چون اهلی
بخاک و خون ننشیند ز رهگذار فراق
هنوز با می وصلیم در خمار فراق
ز ما مبر که ببوی تو ای غزاله چین
ز ملک وصل فتادیم در دیار فراق
ز روزگار بنالند خلق و این طرفه
که روزگار بنالد ز روزگار فراق
جدا ز گلشن وصلت چو لاله ام ای گل
ستاره سوخته هجر و داغدار فراق
چه قدر وصل شناسد کسی که چون اهلی
بخاک و خون ننشیند ز رهگذار فراق
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.