هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و مستی ناشی از آن سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق، خرد و دنیا و آخرت را از یاد می‌برد. او از ساقی می‌خواهد که شراب بیاورد تا غمش را کاهش دهد و اشاره می‌کند که عشق مانند آفتاب است و خرد در برابر آن کارایی ندارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۲۵

عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) عشق
کایزد سرشت (آبم و) خاکم بآب عشق

ساقی بیار (می) که برنکشد از چه غمم
سررشته خرد که درو نیست باب عشق

چون نحل موم کار خرد گرچه دلرباست
موقوف یک نظر بود از آفتاب عشق

مستی که خواب عشق ربودش دم نخست
کی سر به صبح حشر برآرد ز خواب عشق

دنیا و آخرت همه از یاد برده است
اهلی که مست دوست بود از شراب عشق
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.