هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از مرگ و گذر زمان سخن می‌گوید. او از فردی نازنین یاد می‌کند که درگذشته و کفن ابریشمی بر او پوشانده شده است. پس از چند روز، شاعر به دخمه می‌رود و می‌بیند که کفن او پوسیده شده است. این صحنه او را به فکر فرو می‌برد و از ناپایداری زندگی و مرگ سخن می‌گوید. در ادامه، شاعر از روزگاری یاد می‌کند که بدون او سپری خواهد شد و طبیعت به زندگی خود ادامه خواهد داد.
رده سنی: 16+ این متن مفاهیم عمیقی مانند مرگ، ناپایداری زندگی و گذر زمان را مطرح می‌کند که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و تصاویر شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

حکایت در معنی بیداری از خواب غفلت

فرو رفت جم را یکی نازنین
کفن کرد چون کرمش ابریشمین

به دخمه برآمد پس از چند روز
که بر وی بگرید به زاری و سوز

چو پوسیده دیدش حریرین کفن
به فکرت چنین گفت با خویشتن

من از کرم برکنده بودم به زور
بکندند از او باز کرمان گور

دو بیتم جگر کرد روزی کباب
که می‌گفت گوینده‌ای با رباب:

دریغا که بی ما بسی روزگار
بروید گل و بشکفد نوبهار

بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت
برآید که ما خاک باشیم و خشت
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت
گوهر بعدی:حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.