۱۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲۸

چند از هوس آن لب چون قند بسوزم
گر سوختنی هم شده ام چند بسوزم

مگذار که از تلخی آن گریه جانسوز
در حسرت آن لعل شکر خند بسوزم

دل نامزد عشق کسان ساخته جانرا
در آتش تو بهر زبان بند بسوزم

دور از تو همان به که جنونم برد از هوش
ورنه چو شوم بی تو خردمند بسوزم

اهلی دهدم پند که کم سوز ز مهرش
ترسم که اگر سوزم ازین پند بسوزم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.