هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساس گمگشتگی و پشیمانی شاعر از دوری از مسیر حق و گرفتار شدن در دام عشق و مستی است. او از خداوند طلب کمک میکند و به یاد آستان مقدس و سجدههایش میافتد، اما اکنون خود را در وضعیتی پست و دور از آن جایگاه بلند میبیند. شاعر همچنین به پیوستن به سلسله عاشقان و رفتن به سوی معشوق اشاره میکند، در حالی که دیگران از دام عشق میگریزند، او خودخواسته در این راه قدم گذاشته است. در پایان، او از مستی و بیخودی سخن میگوید و اعلام میکند که از هستی معمولی فاصله گرفتهاند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارههایی مانند مستی و گمگشتگی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد تا به درستی درک شود.
شمارهٔ ۱۰۵۸
گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم
یارب تو دست گیر که از دست رفته ایم
رفتیم از آستان تو در سجده حرم
با همت بلند عجب پست رفته ایم
پیوسته گشت سلسله ما بکوی دوست
از بس چو مور صف زده پیوست رفته ایم
یاران ز دام عشق گریزان چو ماهی اند
ما خود به اختیار درین شست رفته ایم
اهلی دل تو چاره مستی چه میکند
گو نیست شو که ما و تو از هست رفته ایم
یارب تو دست گیر که از دست رفته ایم
رفتیم از آستان تو در سجده حرم
با همت بلند عجب پست رفته ایم
پیوسته گشت سلسله ما بکوی دوست
از بس چو مور صف زده پیوست رفته ایم
یاران ز دام عشق گریزان چو ماهی اند
ما خود به اختیار درین شست رفته ایم
اهلی دل تو چاره مستی چه میکند
گو نیست شو که ما و تو از هست رفته ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.