هوش مصنوعی:
متن درباره فردی است که از شخصی منکر گذر میکند و از خجالت عرق میکند. شیخ کوی به او میگوید که شرم باید از خدا باشد، نه از دیگران. پیام اصلی متن این است که انسان باید بیشتر از خدا شرم داشته باشد تا از مردم.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. این مفاهیم بیشتر مناسب نوجوانان و بزرگسالان است که توانایی درک و تفکر درباره مسائل اخلاقی و معنوی را دارند.
حکایت
یکی متفق بود بر منکری
گذر کرد بر وی نکو محضری
نشست از خجالت عرق کرده روی
که آیا خجل گشتم از شیخ کوی!
شنید این سخن پیر روشن روان
بر او بربشورید و گفت ای جوان
نیاید همی شرمت از خویشتن
که حق حاضر و شرم داری ز من؟
نیاسایی از جانب هیچ کس
برو جانب حق نگه دار و بس
چنان شرم دار از خداوند خویش
که شرمت ز بیگانگان است و خویش
گذر کرد بر وی نکو محضری
نشست از خجالت عرق کرده روی
که آیا خجل گشتم از شیخ کوی!
شنید این سخن پیر روشن روان
بر او بربشورید و گفت ای جوان
نیاید همی شرمت از خویشتن
که حق حاضر و شرم داری ز من؟
نیاسایی از جانب هیچ کس
برو جانب حق نگه دار و بس
چنان شرم دار از خداوند خویش
که شرمت ز بیگانگان است و خویش
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت مست خرمن سوز
گوهر بعدی:حکایت زلیخا با یوسف (ع)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.