هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، زیباییهای معشوق و درد عشق را توصیف میکند. شاعر از نگاه معشوق، لبهای جانفزای او و حال خودش که در فراق مبتلا شده سخن میگوید. او از عشق مجنونوار خود میگوید و دیگران را به دیدن حالش دعوت میکند. در پایان، شعر به مفاهیم عرفانی مانند سجده بر روی دوست و صفای عشق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۱۱۳۵
قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببین
آن چشم مست و آن نگه دلربا ببین
اجزای حسن او همه یک یک نگاه کن
وانگه بیا و حال من مبتلا ببین
من زارتر ز صورت مجنونم از غمش
هر کس که باورش نشود گو بیا ببین
ای مست ناز چند بخشم نظر کنی
یکره مرا بگوشه چشم رضا ببین
جور تو ذره وار ببادم اگر دهد
یکذره از تو روی نتابم وفا ببین
بر روی دوست سجده اهل نظر رواست
زاهد درین میانه تو روی خدا ببین
اهلی کدورتی که تو داری ز خامی است
عاشق شو و چو شمع بسوز و صفا ببین
آن چشم مست و آن نگه دلربا ببین
اجزای حسن او همه یک یک نگاه کن
وانگه بیا و حال من مبتلا ببین
من زارتر ز صورت مجنونم از غمش
هر کس که باورش نشود گو بیا ببین
ای مست ناز چند بخشم نظر کنی
یکره مرا بگوشه چشم رضا ببین
جور تو ذره وار ببادم اگر دهد
یکذره از تو روی نتابم وفا ببین
بر روی دوست سجده اهل نظر رواست
زاهد درین میانه تو روی خدا ببین
اهلی کدورتی که تو داری ز خامی است
عاشق شو و چو شمع بسوز و صفا ببین
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.