۱۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۴۱

آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین
وان چاشنی خنده شیرین لبش بین

گر طوبی جنت طلبی با ورق سبز
بر سرو قد آن سبز قبای قصبش بین

تنها نه منم طالب آن چشمه حیوان
صد تشنه جگر همچو خضر در طلبش بین

در شادی وصل دل بدروز چه بینی
بیداد شب هجر و دوام تعبش بین

تا چشم زنی روز وصالت شب هجرست
این کوتهی روز، درازی شبش بین

اهلی بودش جام طرب دیده پر خون
ای مست جگر سوخته جام طربش بین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.