هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد فراق و آرزوی وصال معشوق است. شاعر از خدا می‌خواهد که با یک سجده به آرزویش برسد و درد دلش را درمان کند. او از فراق و محنت شکایت می‌کند و از معشوق می‌خواهد که به سویش نظری کند. همچنین، بر اهمیت وفاداری و دعا برای دوست تاکید می‌شود، حتی اگر با دشنام همراه باشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و محنت نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۱۷۲

کام دلم از وصل بیک سجده روا کن
اینکار نه از بهر من از بهر خدا کن

محنت زده و تیره دل از شام فراقم
ای صبح سعادت نظری جانب ما کن

داغیست ز تبخاله می بر لب لعلت
زخم دل مارا هم ازین داغ دوا کن

گر عرضه کنی حال خود ای باد بر آنگل
درد دل ما از سخن خویش ادا کن

چون زلف بتان کار ز تدبیر به پیچست
خواهی که شود راست بتقدیر رها کن

گر یار کند ناز، ترا کار نیازست
هرچند که دشنام دهد دوست دعا کن

اهلی نه تو گفتی که شوم کشته بپایش
بر عمر وفا نیست تو بر عهد وفا کن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.