هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردهای عاشقانه، رنج‌های روحی و ناخوشی‌های ناشی از معاشرت با افراد ناسازگار می‌گوید. او از زاهدان خشک، حسودان و افسردگان شکایت دارد و آرزوی آرامش و رهایی از این رنج‌ها را دارد. همچنین، به زیبایی و عشق اشاره می‌کند و از تفاوت میان خود و دیگران در برخورد با زندگی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و اجتماعی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۱۷۶

خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان
جانرا بر آستین نه و بر دوست برفشان

صحبت خوشست و ناخوشم از غیر می کجاست
تا کم کنند درد سر خویش ناخوشان

تا کی عذاب جان کشم از زاهدان خشک
بد دوزخیست صحبت افسرده آتشان

ما زهر غم خوریم و حسودان بفکر ما
یارب حسود را هم ازین چاشنی چشان

ایشمع حسن بهر چه برخاستی بخشم
بنشین بلطف و آتش کین را فرونشان

کشتی به بی نشانی ام اما بخون چو مرغ
چندان طپم که دامنت از خون کنم نشان

اهلی تو با بتانی و ما با سگان در
با سرکشان خوشی تو و ما با جفا کشان
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.