هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و وفاداری بی‌قید و شرط به معشوق است، با وجود تمام رنج‌ها و ناملایماتی که از او دیده شده است. شاعر با وجود شکایت‌های بسیار، تنها شکرگزاری می‌کند و جان‌فشانی در راه معشوق را افتخار می‌داند. او معشوق را مانند خورشید می‌بیند که وجودش وابسته به اوست و حتی کوچک‌ترین لطف معشوق را بی‌نظیر می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۲۰۲

هرچند که دیدم همه جور و ستم از تو
بازآ که گناه از من و لطف و کرم از تو

پیش آ قدمی تا بسپارم بتو جان را
جان باختن از جانب من یک قدم از تو

خورشید جهانی تو و ما سوخته حالان
آن ذره، که داریم وجود از عدم تو

هرگز بجز از شکر عطای تو نگفتیم
با آنکه هزاران گله داریم هم از تو

گر تشنه لبی را بدهی جرعه آبی
دریای حیاتی، نشود هیچ کم از تو

اهلی غم خود خور که بتانرا غم کس نیست
گر کشته شوی نیز کسی را چه غم از تو
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.