۱۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۰۲

هرچند که دیدم همه جور و ستم از تو
بازآ که گناه از من و لطف و کرم از تو

پیش آ قدمی تا بسپارم بتو جان را
جان باختن از جانب من یک قدم از تو

خورشید جهانی تو و ما سوخته حالان
آن ذره، که داریم وجود از عدم تو

هرگز بجز از شکر عطای تو نگفتیم
با آنکه هزاران گله داریم هم از تو

گر تشنه لبی را بدهی جرعه آبی
دریای حیاتی، نشود هیچ کم از تو

اهلی غم خود خور که بتانرا غم کس نیست
گر کشته شوی نیز کسی را چه غم از تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.