۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۹۲

تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکشی
در غم آن من دل خسته بماتم بکشی

مردم از دست تو تا چند ترا جور بود
نه که خوبی بتو دادند که آدم بکشی

گر بعیسی نفسی جان بدهد باز لبت
جان من خلق جهان را بتو یکدم بکشی

چونهمه عالم از انفاس تو جان یافته اند
نیست کس را سخنی گر همه عالم بکشی

اهلی سوخته چونشمع چه کردست که تو
هم بسوزی ز غم خویشتن هم بکشی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.