۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۹۳

شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی داشتی
کاشکی جان همچو دل پیشش وجودی داشتی

راستی را گر کسی میبود سرو بوستان
پیش سرو قامتت سر در سجودی داشتی

سوختیم از شوق و هیچ از حال ما آگه نیی
آتش پنهان ما ایکاش دودی داشتی

یوسف جان پیش ما بودی نه با بیگانگان
گر خریداری درین بازار سودی داشتی

ایخوش آن کز ناوک مژگان او گشتی هلاک
گر اجل در کار اهلی دیر و زودی داشتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.