هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از بی‌توجهی معشوق خود رنج می‌برد. شاعر از این که معشوق با همه مهربان است اما با او سرد و بی‌تفاوت برخورد می‌کند، شکایت دارد. او از عشق سوزان خود می‌گوید و این که حضور معشوق برایش مانند آب حیات است، اما در عین حال این عشق او را می‌سوزاند. شاعر از این که معشوق به دیگران توجه می‌کند اما او را نادیده می‌گیرد، ناراحت است و این بی‌تفاوتی را تحمل نمی‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسات پیچیده است که درک آن‌ها برای کودکان و نوجوانان کم‌سال دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و شکایت ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۳۵۴

با همهلطف و با منت اینهمه ناز و سرکش
با همه کس خوشی چرا با من خسته ناخوشی

غیر مرا که سوختی با همه ساختی به مهر
آب حیات مردمی در نظر من آتشی

ایدل و جان عاشقان گرم مران که خلق را
دل نبود بجای خود تا تو فراز ابرشی

بی غم جانگداز تو شاد نیم بزندگی
شادیم از تو بس بود این که مرا بغم کشی

پرتو حسن روی تو شمع فلک خجل کند
چون کنم آفتاب من وصف رخت به مهوشی

گرچه تو مست قربتی شکر خدا کن ایملک
کز می عشق آنصنم چاشنیی نمی چشی

اهلی اگر نشسته یی دست ز خود مجولبش
کاب حیات بخشدت پاکدلی و بیغشی
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.